NaZaNiN jOoN
چی میشه واسه یه بارم چشم به راهه من بشینی یاشبا وقتی که خوابی خوابایه منو ببینی

آرام میروم ، آنچنان آرام که ندانی کی‌ رفته ام اما وقتی‌ جای خالیه مرا ببینی‌ آنچنان سخت رفته ام

که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی !

 

 

 

تو سکوت می کنی
فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز من سکوت خواهم کرد !
تو آن روز
برای اولین بار
مفهوم “دیر شدن ” را خواهی فهمید !!
آنقدر مدارا کرده‌ام , که دیگر مدارا عادتم شده …
وقتی‌ خیلی‌ نرم شدی , همه تو را خمّ میکنند …

 

 

 

 

مرا آنگونه که دوست داری تصور نکن

من سوژه گالری پرتره عکس هایت نیستم

من همینم،بدون فتوشاپ..

 

 

 

آب از سرم گذشته!

فریاد می زنم دوستت دارم و تو

آرام و خونسرد

به ترکیدن حباب ها می خندی…

 

 

 

 

بـی تو تنهـاییـم را پک می زنم

تـا ریـه هایـم زنـدگـی را کـم بیـاورد

و شـرعـی ترین خودکـشـی را تجـربـه کنـم !!

 

 

 

 

گرگ همان گرگ است ، شغال همان شغال و بین این همه حقیقت تنها آدم است که آدم نیست !!!

 

 

 

 

تو و جـــاده ها

دست در دست هم داده ایــــد

تـا . . .

بــــی انتهـــــا بمانــــــد

طول دلتنگیهــــــای مـــن . . .

 

 

 

عشق

همین خنده های ساده توست

وقتی بـا تمـام غصه هایت میخنـدی

تـا من از تمـام غصه هایـم رهــا شوم...!!!

 

 

 

 

بـی تـابــم .....

دلـم تــاب میخــواهد و یــک هــل مـــحکم ...

کـه دلـــم هُــری بریــزد پایــین ..

هرچــه را در خــودش تلنبــار کــرده .. !!

 

 

 

 

اغــــوش گرمم بـاش بگـذار فراموش کنم لــحــظـه هــایی

کــه در سـرمــای بـــیــکـسـی لرزیـــدم ...

 

 

 

کی گفته از عشق تو دست میکشم؟

دارم با خیالت نفس میکشم

چه حس عجیبی،چه آرامشی

می دونم تو هم با خیالم

نفس میکشی!

 

 

 

 

قایقت می شوم

بادبانم باش

بگذار هرچه حرف پشت مان می زنند مردم

باد هوا شود

دورترمان کند !

 

 

 

 

در فراغ دوریت آهنگ قلبم در غم است ،

بی صدا می خندم اما روزگارم در هم است

 

 

 

ببین . . .!

سراغ مرا هیچكس نمی گیرد . . .

مگر كه نیمه شبی . . .

غصه ای . . .

غمی . . .

چیزی . . .

 

 

 

 

هـر روز صفحه ی نیازمندیـهــا را

زیر و رو میکنــم !

میدانــم بالاخره

یک روز

به مــن لعنتی نیاز پــیدا میکنـــی ...!

 

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

setareee
ساعت3:24---2 تير 1392
از شوق تماشای شب چشم تو سرشار
آیینه به دست آمده‌ام بر سر بازار

هر غنچه به چشم من دل‌تنگ، جز این نیست
یادآوری خاطره‌ی بوسه‌ی دیدار

روزی که شکست آینه با گریه چه می‌گفت
دیوار به آیینه و آیینه به دیوار

کُشتم دل خود را که نبینم دگری را
یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار

چون رود که مجبور به پیمودن خویش است
آزاد و گرفتارم – آزاد و گرفتار

ای موج پر از شور که بر سنگ سرت خورد
برخیز فدای سرت، انگار نه انگار

تا لحظه‌ی بوسیدن او فاصله‌ای نیست
ای مرگ، به قدر نفسی دست نگه دار


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,18:56به قلم: نازنین جوون ™